مهدی فاطمه


مهدی فاطمه


اربعين امام حسين عليه السلام
يکی از موارد تاکيد بر « اربعين»، زيارت سالار شهيدان (ع)، چهل روز پس از واقعه کربلا است. گرچه بزرگداشت چهلمين روز شهادت يا درگذشت افراد، امروزه کم و بيش مرسوم است، اما در ميان همه پيشوايان ديني تنها در خصوص حادثه کربلاست که توصيه اکيد به آن گرديده است. شايد اين را نيز بتوان بر شمار «خصايص الحسينيه» افزود و دليل آن را ويژگي هاي منحصر به فرد عاشورا و آثار آن دانست.
احتمالاً به همين گونه جهات و دلايل باشد که «زيارت اربعين» از نشانه هاي ويژه مومنان تلقي شده است؛ چنانکه حضرت امام حسن عسکري (ع) فرمود: نشانه‌هاي مؤمن پنج چيز است: پنجاه رکعت نماز (در هر روز که شامل ۱۷رکعت نماز يوميه و نيز نمازهاي نافله مي شود)، زيارت اربعين، انگشتر به دست راست کردن، جبين را در سجده بر خاک گذاردن، و بسم‌الله الرحمن الرحيم را در نماز بلند گفتن».

اولين «زيارت اربعين»
آنگونه که در روايات و منابع متعدد و معتبر تاريخي و ديني آمده است، نخستين «زيارت اربعين» افتخاري است که نصيب صحابي بزرگوار، وفادار و معمّر پيامبر خدا، يعني جابر بن عبدالله انصاري شد؛ «جابر بيستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام وارد كربلا شد و سنت زيارت اربعين امام به دست او تأسيس گرديد». فردي كه به همراه جابر در اين روز به كربلا آمده «عطيه بن سعد بن جناده عوفي كوفي» است؛ البته «بسيار شده است كه از روي ناداني و بي‌ اطلاعي وي را غلام جابر گفته‌اند، در حالي كه او يكي از بزرگترين دانشمندان و مفسران اسلامي است. وي از بزرگان تابعين و از شاگردان عبدالله بن عباس مي‌باشد. و تفسيري در پنج مجلّد بر قرآن مجيد نوشته و از راويان حديث محسوب مي‌شود.»

او می گويد: با جابر به قصد زيارت قبر امام حسين عليه السّلام بيرون رفتيم؛ همين که به كربلا وارد شديم ،نزديك فرات رفت و غسل كرد. سپس جامه ای به خود پيچيد و جامه ای ديگر بر دوش افكند. بعد از آن بسته اى را گشود كه در آن ماده ای خوشبو به نام سُعد بود. از آن بر بدن خود زد، و سپس به جانب قبر روان شد. جابر گامى بر نمی داشت مگر با ذكر خدا؛ نزديك قبر رسيد. او که نابينا شده بود، به من گفت تا دستش را بر قبر امام گذارم. من چنين کردم. چون دستش به قبر رسيد بى هوش بر روى قبر افتاد.
 
آبى آورده، بر وى پاشيدم تا به هوش آمد و سه بار گفت يا حسين! سپس با لحنی دردناک گفت: حَبيبٌ لا يُجيبُ حَبيبَهُ؟ آيا دوست جواب دوست خود را نمى دهد؟ و بعد خودجواب داد که: چگونه جواب دهى و حال آنكه رگهاى گردن تو در جای خود نيست و بر پشت و شانه تو آويخته شده، و بين سر و تن تو جدائى افتاده، پس شهادت مى دهم

جابر گفت: اى عطيّه! شنيدم از حبيب خود رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه مى فرمود: هر كس گروهى را دوست داشته باشد، با ايشان محشور می شود و هر كس عمل قومى را دوست داشته باشد، شريك در عمل آنان می گردد. قسم به خداوندى كه محمّد (ص) را به حق برانگيخت، نيّت من و يارانم بر آن چيزى است كه بر حسين عليه السّلام و يارانش گذشته است (و بنابر وعده پيامبر، ما با آنها در اين جهاد و شهادت شريک هستيم!).
كه تو فرزند بهترين پيامبران و پسر سيّد مؤ منان هستی. تو فرزندِ همزاد تقوى و هدايت، خامس اهل كساء، پسر سيّد النقباء و فرزند فاطمه هستی. چگونه چنين نباشى و حال آنكه به دست رسول خدا و در كنار متّقين پروريده شدى... 

پس از اين جابر بن عبدالله انصاري جمله ای شگفت بر زبان راند و گفت: سوگند به آنكه محمّد (ص) را به نبوّت بر انگيخت، ما هم در آنچه شما انجام داديد، شركت داشتيم . عطيه با تعجب از جابر پرسيد: چگونه ما با آنان شركت داشتيم و حال آنكه در وادى ای فرود نيامديم و از كوهى بالا نرفتيم و شمشيری نزديم؛ و امّا اين گروه، بين سر و بدنشان جدائى افتاده و فرزندانشان يتيم و زنانشان بيوه گشته است؟!
جابر گفت: اى عطيّه! شنيدم از حبيب خود رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه مى فرمود: هر كس گروهى را دوست داشته باشد، با ايشان محشور می شود و هر كس عمل قومى را دوست داشته باشد، شريك در عمل آنان می گردد. قسم به خداوندى كه محمّد (ص) را به حق برانگيخت، نيّت من و يارانم بر آن چيزى است كه بر حسين عليه السّلام و يارانش گذشته است (و بنابر وعده پيامبر، ما با آنها در اين جهاد و شهادت شريک هستيم!).


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: احسان | تاريخ: سه شنبه 19 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |