مهدی فاطمه


اعمال روز عرفه

روز نهم روز عرفه و از اعياد عظيمه است اگرچه به اسم عيد ناميده نشده است و روزى است كه حق تعالى بندگان خويش را به عبادت و طاعت خود خوانده و مَوائد جُود و احسان خود را براى ايشان گسترانيده و شيطان در اين روز خوار و حقيرتر و رانده تر و خشمناكترين اوقات خواهد بود و روايت شده كه حضرت امام زين العابدين عليه السلام شنيد در روز عرفه صداى سائلى را كه از مردم سؤ ال مى نمود فرمود به او واى بر تو آيا از غير خدا سؤ ال مى كنى در اين روز و حال آنكه اميد مى رود در اين روز براى بچّه هاى در شكم آنكه فضل خدا شامل آنها شود و سعيد شوند و از براى اين روز اعمال چند است اول غسل دوّم زيارت امام حسين عليه السلام كه مقابل هزار حجّ و هزار عمره و هزار جهاد بلكه بالاتر است و احاديث در كثرت فضيلت زيارت آن حضرت در اين روز متواتر است و اگر كسى توفيق يابد كه در اين روز در تحت قُبّه مقدّسه آن حضرت باشد ثوابش كمتر از كسى كه در عرفات باشد نيست بلكه زياده و مقدّم است و كيفيّت زيارت آن حضرت بعد از اين در باب زيارات بيايد انشاءالله تعالى سوّم بعد از نماز عصر پيش از آنكه مشغول بخواندن دعاهاى عرفه شود دو ركعت نماز بجا آورد در زير آسمان و اعتراف و اقرار كند نزد حق تعالى به گناهان خود تا فايز شود به ثواب عرفات و گناهانش آمرزيده گردد پس مشغول شود به اعمال و ادعيه عرفه كه از حُجَج طاهِرِهِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِم روايت شده و آنها زياده از آن است كه در اين مختصر ذكر شود لكن ما به مقدارى كه اين كتاب گنجايش آن را داشته باشد نقل مى كنيم شيخ كفعمى در مصباح فرموده مستحب است روزه روز عرفه براى كسى كه ضعف پيدا نكند از دعا خواندن و مستحب است غسل پيش از زوال و زيارت امام حسين عليه السلام در روز و شب عرفه و چون وقت زوال شد زير آسمان رَوَد و نماز ظهر و عصر را با ركوع و سجود نيكو به عمل آورد و چون فارغ شود دو ركعت نماز كند در ركعت اوّل بعد از حمد توحيد و در دويم بعد از حمد قُل يا اَيُّهَا الْكافِروُنَ بخواند بعد از آن چهار ركعت نماز گذارد در هر ركعت بعد از حمد توحيد پنجاه مرتبه بخواند فقير گويد كه اين نماز همان نماز حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام است كه در اعمال روز جمعه گذشت .

 

 

تسبيحات حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله در روز عرفه

در ادامه مطلب.....


نظري هم بده
ادامه مطلب
نويسنده: احسان | تاريخ: یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:اعمال روز عرفه,عرفه, | موضوع: <-PostCategory-> |

شهادت حضرت امام محمدباقر(ع)

 

حضرت امام محمد باقر ( ع )
 

نام مبارک امام پنجم محمد بود . لقب آن حضرت باقر يا باقرالعلوم است ،بدين جهت که : دريای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت . القاب ديگری مانند شاکر و صابر و هادی نيز برای آن حضرت ذکر کرده اند که هريک باز گوينده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است .
کنيه امام " ابوجعفر " بود . مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی ( ع ) است . بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن ( ع ) و از سوی پدر به امام حسين ( ع ) مي رسيد . پدرش حضرت سيدالساجدين ، امام زين العابدين ، علی بن الحسين ( ع ) است .
تولد حضرت باقر ( ع ) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57هجری در مدينه اتفاق افتاد . در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سيد الشهداء کودکی بود که به چهارمين بهار زندگيش نزديک مي شد .
دوران امامت امام محمد باقر ( ع ) از سال 95هجری که سال درگذشت امام زين العابدين ( ع ) است آغاز شد و تا سال 114ه . يعنی مدت 19سال و چند ماه ادامه داشته است . در دوره امامت امام محمد باقر ( ع ) و فرزندش امام جعفر صادق ( ع ) مسائلی مانند انقراض امويان و بر سر کار آمدن عباسيان و پيدا شدن مشاجرات سياسی و ظهور سرداران و مدعيانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی و ديگران مطرح است ، ترجمه کتابهای فلسفی و مجادلات کلامی در اين دوره پيش مي آيد ، و عده ای از مشايخ صوفيه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت
پيدا مي شوند . قاضيها و متکلمانی به دلخواه مقامات رسمی و صاحب قدرتان پديد مي آيند و فقه و قضاء و عقايد و کلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسير مي نمايد ، و تعليمات قرآنی - به ويژه مسأله امامت و ولايت را ، که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا ، افکار بسياری از حق طلبان را به حقانيت آل علی ( ع ) متوجه کرده بود ، و پرده از چهره زشت ستمکاران اموی و دين به دنيا فروشان برگرفته بود ، به انحراف مي کشاندند و احاديث نبوی را در بوته فراموشی قرار مي دادند . برخی نيز احاديثی به نفع دستگاه حاکم جعل کرده و
يا مشغول جعل بودند و يا آنها را به سود ستمکاران غاصب خلافت دگرگون مي نمودند .
اينها عواملی بود بسيار خطرناک که بايد حافظان و نگهبانان دين در برابر آنها بايستند . بدين جهت امام محمد باقر ( ع ) و پس از وی امام جعفر صادق ( ع ) از موقعيت مساعد روزگار سياسی ، برای نشر تعليمات اصيل اسلامی و معارف حقه بهره جستند ، و دانشگاه تشيع و علوم اسلامی را پايه ريزی نمودند . زيرا اين امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقيقی تعليمات پيامبر ( ص ) و ناموس و قانون عدالت بودند ، و مي بايست به تربيت شاگردانی عالم و عامل و يارانی شايسته و فداکار دست يازند ، و فقه آل محمد ( ص ) را جمع و تدوين و تدريس کنند . به همين جهت محضر امام باقر ( ع ) مرکز علماء و دانشمندان و راويان حديث و خطيبان و شاعران بنام بود . در مکتب تربيتی امام باقر ( ع ) علم و فضيلت به مردم آموخته مي شد . ابوجعفر امام محمد باقر ( ع ) متولی صدقات حضرت رسول ( ص ) و اميرالمؤمنين ( ع ) و پدر و جد خود بود و اين صدقات را بر بنی هاشم و مساکين و نيازمندان تقسيم مي کرد ، و اداره آنها را از جهت مالی به عهده داشت . امام باقر ( ع ) دارای خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامی بود . سيرت و صورتش ستوده بود . پيوسته لباس تميز و نو مي پوشيد . در کمال وقار و شکوه حرکت مي فرمود .

نظري هم بده
ادامه مطلب
نويسنده: احسان | تاريخ: یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:شهادت حضرت امام محمدباقر(ع),حضرت امام محمدباقر(ع), | موضوع: <-PostCategory-> |

شهادت حضرت امام محمدباقر(ع)

 

حضرت امام محمد باقر ( ع )
 

نام مبارک امام پنجم محمد بود . لقب آن حضرت باقر يا باقرالعلوم است ،بدين جهت که : دريای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت . القاب ديگری مانند شاکر و صابر و هادی نيز برای آن حضرت ذکر کرده اند که هريک باز گوينده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است .
کنيه امام " ابوجعفر " بود . مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی ( ع ) است . بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن ( ع ) و از سوی پدر به امام حسين ( ع ) مي رسيد . پدرش حضرت سيدالساجدين ، امام زين العابدين ، علی بن الحسين ( ع ) است .
تولد حضرت باقر ( ع ) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57هجری در مدينه اتفاق افتاد . در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سيد الشهداء کودکی بود که به چهارمين بهار زندگيش نزديک مي شد .
دوران امامت امام محمد باقر ( ع ) از سال 95هجری که سال درگذشت امام زين العابدين ( ع ) است آغاز شد و تا سال 114ه . يعنی مدت 19سال و چند ماه ادامه داشته است . در دوره امامت امام محمد باقر ( ع ) و فرزندش امام جعفر صادق ( ع ) مسائلی مانند انقراض امويان و بر سر کار آمدن عباسيان و پيدا شدن مشاجرات سياسی و ظهور سرداران و مدعيانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی و ديگران مطرح است ، ترجمه کتابهای فلسفی و مجادلات کلامی در اين دوره پيش مي آيد ، و عده ای از مشايخ صوفيه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت
پيدا مي شوند . قاضيها و متکلمانی به دلخواه مقامات رسمی و صاحب قدرتان پديد مي آيند و فقه و قضاء و عقايد و کلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسير مي نمايد ، و تعليمات قرآنی - به ويژه مسأله امامت و ولايت را ، که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا ، افکار بسياری از حق طلبان را به حقانيت آل علی ( ع ) متوجه کرده بود ، و پرده از چهره زشت ستمکاران اموی و دين به دنيا فروشان برگرفته بود ، به انحراف مي کشاندند و احاديث نبوی را در بوته فراموشی قرار مي دادند . برخی نيز احاديثی به نفع دستگاه حاکم جعل کرده و
يا مشغول جعل بودند و يا آنها را به سود ستمکاران غاصب خلافت دگرگون مي نمودند .
اينها عواملی بود بسيار خطرناک که بايد حافظان و نگهبانان دين در برابر آنها بايستند . بدين جهت امام محمد باقر ( ع ) و پس از وی امام جعفر صادق ( ع ) از موقعيت مساعد روزگار سياسی ، برای نشر تعليمات اصيل اسلامی و معارف حقه بهره جستند ، و دانشگاه تشيع و علوم اسلامی را پايه ريزی نمودند . زيرا اين امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقيقی تعليمات پيامبر ( ص ) و ناموس و قانون عدالت بودند ، و مي بايست به تربيت شاگردانی عالم و عامل و يارانی شايسته و فداکار دست يازند ، و فقه آل محمد ( ص ) را جمع و تدوين و تدريس کنند . به همين جهت محضر امام باقر ( ع ) مرکز علماء و دانشمندان و راويان حديث و خطيبان و شاعران بنام بود . در مکتب تربيتی امام باقر ( ع ) علم و فضيلت به مردم آموخته مي شد . ابوجعفر امام محمد باقر ( ع ) متولی صدقات حضرت رسول ( ص ) و اميرالمؤمنين ( ع ) و پدر و جد خود بود و اين صدقات را بر بنی هاشم و مساکين و نيازمندان تقسيم مي کرد ، و اداره آنها را از جهت مالی به عهده داشت . امام باقر ( ع ) دارای خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامی بود . سيرت و صورتش ستوده بود . پيوسته لباس تميز و نو مي پوشيد . در کمال وقار و شکوه حرکت مي فرمود .

نظري هم بده
نويسنده: احسان | تاريخ: یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:شهادت حضرت امام محمدباقر(ع),حضرت امام محمدباقر(ع), | موضوع: <-PostCategory-> |

توبه و استغفار
نویسنده: علامه فیضر کاشانی
 
و اگر گاهى معصيتى واقع شود، زود به استغفار و توبه و انابت تدارك نمايد تا محبوب حق باشد؛ چنان كه مى‏فرمايد: «إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوّابينَ »؛ يعنى به درستى كه حق‏تعالى دوست مى‏دارد بسيار توبه كنندگان را؛ يعنى آنان كه هر نوبت كه گناه كردند فى‏الفور  توبه مى‏كنند و پشيمان مى‏شوند. و در حديث آمده: «إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ كُلَّ مُفَتَّنٍ تَوَّابٍ» ؛ يعنى به درستى كه حق‏تعالى دوست مى‏دارد آن كسى را كه در فتنه گناه مى‏افتد و باز توبه مى‏كند؛ يعنى اصرار بر معصيت نمى‏دارد.
 
عزم بر توبه
و كسى را كه توبه ميسر نشود، يعنى پشيمانى و عزم بر نكردن گناه دست ندهد، بايد كه عزم بر توبه داشته باشد و از صدور آن غمناك و آزرده باشد؛ چه، كسى كه گناه كند و گريد مثل كسى نيست كه گناه كند و خندد. و در حديث آمده كه «مؤمن كسى است كه از گناه غمناك شود و از حسنه شادمان» .
 
رو به سوى كمال
و هر كه توفيق يابد كه اعمال حسنه و سنن سنيّه مذكوره را به جاى آورد و از اعمال سيّئه مذكوره اجتناب نمايد و اخلاق پسنديده را تحصيل كند و ناپسنديده را از خود دور، روز به روز حالش در ترقّى باشد؛ حسناتش متزايد و سيّئاتش مغفور، و درجاتش مرفوع، و باطنش صافى، و قربش به حق وافى، و دعايش مستجاب و نفْسش مستطاب. بيت گرچه وصالش نه به كوشش دهند آن قدر اى دل كه توانى بكوش«رَزَقَنَا اللَّهُ ذَلِكَ بِمَنِّهِ وَ جُودِهِ» 
منبع: کتاب هشت بهشت
نظري هم بده
نويسنده: احسان | تاريخ: یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:توبه و استغفار,توبه,استغفار, | موضوع: <-PostCategory-> |

سيرة پيامبر اکرم (صلّي الله عليه وآله) ‌در حج

حجّ در لغت به معنی قصد زیارت است و در عرف شرع واژه‌ی حجّ به قصد زیارت خانه‌ی خدای تعالی برای برپا داشتن مناسک و اعمال حجّ، گفته می­شود.[1]  واژه‌ی وداع نیز در لغت به معنی خداحافظی می­باشد.[2]

   از روزی که پیامبر(ص) به مدینه آمده بودند تا سال دهم هجری امکان حج برای پیامبر(ص) مهیا نگردیده بود و ایشان تنها سه عمره به ‌جای آورده بودند.[3] بعد از تثبیت اسلام در شبه جزیره و گرویدن مناطق مختلف آن به آیین اسلام و در‌پی نازل‌ شدن آیه‌ی:
«و أذِّن فِی‌النّاسِ بِالحجِّ یَأتوکَ رجالاً و علی کُلِّ ضامِرٍ یأتینَ من کلِّ فجٍّ عمیقٍ»[4]
   پیامبر(ص) آهنگ سفر حج کردند[5] و این تصمیم به مسلمانان ابلاغ گردید.[6] مسلمانان که از تصمیم حضرت برای سفر حج آگاه شده ‌بودند در مدینه اجتماع کرده و خود را برای سفر با رسول‌خدا(ص) آماده ‌کردند، تا در این سفر پیامبر(ص) را همراهی نموده و در مراسم حجّ به پیشوایی رسول‌الله(ص) حاضر باشند و همراه ایشان حجّ به جای آورند[7] و این سفر؛ چون آخرین حج پیامبر(ص) بود به «حجة‌الوداع» معروف شد.[8]
آغاز حرکت
   شیوه‌ی پیامبر(ص) بر این بود که هر گاه از مدینه برای سفری خارج می‌شدند جانشینی را در شهر برای سرپرستی امور مسلمانان منصوب می‌نمودند، ایشان در این سفر "ابن ام‌مکتوم"[9]یا "ابودجانه‌ی‌ ساعدی" را به جانشینی گماشتند، البته برخی از "سباع‌بن عرفه‌ی غفاری" نام می‌برند.[10]
   پیامبر(ص) در روز دوشنبه پنج شب مانده از ماه ذی‌القعدة از مدینه حرکت کردند،[11] گفته شده است حضرت در حالی از خانه بیرون آمدند که موهایش را آراسته و روغن زده ‌بود و چهره‌ی ایشان می‌درخشید.[12]
 
احرام در ذوالحُلَیفَه
   آنگاه که کاروانیان به وادی «ذوالحلیفه» رسیدند، پیامبر(ص) با پوشیدن دو برد یمانی و علامت‌دار کردن شتران قربانی که همراه آورده بودند، در این وادی محرم شدند.[13] مسلمانان هم به تبعیت از پیامبر(ص)، لباس احرام به تن کردند.[14]
   بنابر بر بعض نقلها پیامبر(ص) در وادی «سرف» (نام محله‌ای در نزدیکی مکه) فرمود: «هر کسی که قربانی همراه ندارد، احرام عمره ببندد»[15] و به زنان خود دستور داد، همین کار را انجام دهند، زنان به ایشان گفتند، پس چرا شما اینگونه نمی‌کنید، جواب شنیدند: «من قربانی همراه آورده‌ام و نمی‌توانم از احرام خارج شوم تا اینکه قربانی‌ها را نحر کنم.»[16]
 
ورود به مکه
   پیامبر(ص) روز چهارم ماه وارد مکه شده، یک‌سره راه مسجد را در پیش گرفته، از باب «بنی‌شیبه» وارد مسجدالحرام شدند، در حالی که خدا را حمد و ثنا می‌گفتند و بر ابراهیم(ع) درود می‌فرستادند. وقتی هنگام طواف در برابر «حجرالأسود» قرار گرفتند، نخست آن‌ را استلام (مالیدن دست بر حجرالأسود) کردند، آنگاه به طواف مشغول شدند. سپس برای ادای نماز طواف پشت مقام ابراهیم(ع) قرار گرفته دو رکعت نماز گزاردند و چون از نماز فراغت یافتند، مشغول سعی میان صفا و مروه شدند.[17]
 
حکمی جدید
   در این هنگام با نزول وحی حضرت روبه زائران کرده، فرمودند: «کسانی که قربانی به همراه ندارند، از احرام خارج شوند؛ اما من و افرادی که قربانی  به ‌همراه آورده‌اند باید به حالت احرام باقی بمانند تا لحظه‌ای که قربانی خود را سرببرند». فردی پرسید: آیا این حکم امسال است یا همواره خواهد بود، رسول­خدا(ص) در جواب فرمودند، همواره تا روز قیامت خواهد بود و به دین ترتیب حضرت حکم داخل شدن عمره در حج را ابلاغ فرمودند.[18] و همچنین نقل شده است در این سفر پیامبر(ص) وارد کعبه شده در آنجا نماز گزارده‌اند و همچنین برای کعبه روپوشی قرار می‌دهند.[19]
 
پیوستن علی(ع) به رسوا‌خدا(ص)
   علی(ع) به امر پیامبر(ص) به «نجران» (یکی از شهرهای یمن) اعزام گردیده بود تا علاوه بر جمع آوری صدقات، جزیه‌ی (اموالی که غیر مسلمانان به دولت اسلامی می‌پردازند تا در پناه دولت روزگار به‌سر برند) نصارای آن شهر را نیز دریافت‌ نموده، نزد پیامبر(ص) آورد. هنگامی که علی(ع) از این مأموریت بازمی‌گشت، مصادف با حضور پیامبر(ص) در مکه بود. از این روی علی(ع) هم احرام‌ بسته، برای دیدار با رسول‌خدا(ص) پیش از سپاهیان تحت فرمانش به مکه آمد و آن حضرت را در حالی که لباس به‌ تن داشت، ملاقات نمود. پیامبر(ص) از نیت ایشان در هنگام احرام‌ بستن پرسیدند، جواب شنیدند: «من اینگونه گفته‌ام، خدایا به همان نحو که پیامبرت(ص) احرام‌ بسته من هم احرام‌ می‌بندم»، پیامبر(ص) فرمودند: «یا علی(ع) شما در حج‌ با من شریک هستی، پس بر احرام باقی‌باش.» حضرت علی(ع) در دیدار با حضرت فاطمه(س) ایشان را در لباس احرام ندید، وقتی علت امر را جویا شد، حضرت فاطمه(س) سخنان پدر را برای همسرش نقل نمود.[20]
 
حدیثی در مورد علی(ع)
   علی(ع) در بازگشت به نزد سپاهیان تحت فرماندهی وی در سفر به یمن، متوجه ‌شد فرمانده‌ی جانشین وی پارچه‌هائی را که از نجران به عنوان مالیات اسلامی همراه آورده بودند، میان سربازان تقسیم کرده، سیاهیان آنها را به ‌تن کرده‌اند. علی(ع) از این عمل خودسرانه ناراحت‌ شده، فرمانده‌ی خاطی را مؤاخذه کرده، دستور جمع‌آوری پارچه‌ها را می‌دهند. لشگریان که از این برخورد ناراحت ‌شده بودند به رسول‌خدا(ص) شکایت می‌برند، حضرت که نامهربانی‌هایی را در حق علی(ع) مشاهده می‌کردند، خطبه‌ای ایراد نموده، در آن فرمودند: «ای مردم از علی(ع) شکایت نکنید که او درباره‌ی خدا سخت‌تر از آن است که کسی از او شکایت کند.»[21]
 
مراسم حج
   پیامبر(ص) پس از انجام اعمال عمره راضی نبودند که در منزل کسی به ‌سر برند، از این روی دستور دادند خیمه‌ی ایشان را بیرون مکه بزنند. روز هشتم احرام‌ بسته آنگاه بر شتر خویش نشسته راهی «عرفات» شدند.[22]
 
حذف یک بدعت
   از جمله بدعت‌های جاهلی‌ مکیان آن بود که در مراسم حج از «مشعرالحرام» فراتر نمی‌رفتند و می‌گفتند ما اهل حرم هستیم  و نباید از حرم فراتر رویم و چون مردم از عرفات به مشعر می‌آمدند با مردم همراه شده به منی می‌آمدند، قریشیان امیدوار بودند پیامبر(ص) در این باب با آنها موافقت نمایند؛ اما حضرت این امر جاهلی را به امر الهی زیر پای نهاد، راه عرفات را در پیش گرفته در وادی «نمره» که خیمه‌ی ایشان زده ‌شده بود فرود آمدند.[23]
 
خطبه‌ی پیامبر(ص)
   در آن ‌روز سرزمین عرفه شاهد اجتماعی باشکوه بود. محلی که تا چندی پیش اقامتگاه مشرکان و بت‌پرستان بود، برای ابد پایگاه خداپرستی قرار گرفت. پیامبر(ص) بعد از خواندن نماز ظهر و عصر در عرفات، در حالی که روی شتر خویش قرار گرفته ‌بود خطبه‌ی تاریخی خویش را ایراد فرمودند و یکی از اصحاب سخنان حضرت را تکرار می‌کرد تا به گوش افراد دورتر برسد.[24]
 
محورهای سخن حضرت چنین بود:
1)    خون و اموال مسلمین بر یکدیگر تا روزی که خدا را ملاقات کنند، حرام است و خون‌هایی که در جاهلیت ریخته‌شده باید فراموش‌ شود و قابل تعقیب نیست (قابل توجه این‌که انتقام خون در نزد اعراب اهمیت ویژه‌ای داشت که بالتبع درگیری‌هایی را به همراه داشت).
2)    هر کسی امانتی نزد اوست باید به صاحبش رد کند.
3)    ربا در اسلام حرام است و باید از آن پرهیز شود.
4)    از شیطان پیروی نکنید او اکنون از اینکه در سرزمین شما پرستش شود مأیوس گردیده، با تبعیت از او در امور کوچک وی را دوباره شادمان نسازید.
5)    زنها بر شما حق دارند و شما بر آنان، آنگاه فرمودند: من در این وادی شما را سفارش می‌کنم به نیکی در حق زنان، زیرا آنان امانت‌های الهی در دست شمایند.
6)    من در میان شما دو چیز به امانت می‌گزارم که اگر به آنان چنگ‌ بزنید گمراه نخواهید ‌شد، یکی کتاب خدا و دیگری سنت و گفتار من است.
7)    مسلمانان با یکدیگر برادرند.[25]
   سپس با انگشت سبابه به آسمان اشاره کرده فرمودند: «خدایا تو شاهد باش که سخنان تو را رساندم.»[26]
 
غدیرخم
   در راه بازگشت به مدینه درپی نازل‌شدن آیه‌ی:
«یا ایُّهاالرَّسولُ بَلِّغ ما أُنزِلَ إلَیکَ مِن رَبِّک وَ إن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ و اللهُ یَعصِمُک مِن‌النّارِ...[27]»
    پیامبر(ص) در وادی غدیرخم که موضع مناسبی برای توقف نبود، دستور توقف دادند.[28]
   پس از جمع‌شدن کاروانیان پیامبر(ص) خطبه‌ای ایراد نمودند که تنها محورهای مهم آن را بیان می‌کنیم:[29]
1)    خبر دادن از رحلت خود.
2)    دو چیز گران‌بها نزد شما به یادگار می‌گزارم، کتاب خدا و اهل‌بیتم.
3)    معرفی علی(ع) به جانشینی خود.
 
   با حرکت از غدیر، چند روز بعد پیامبر(ص) به مدینه رسیدند و این سفر پر ماجرا به پایان رسید و حوادث این سفر نقشی اساسی در تاریخ اسلام به ‌دنبال داشت که باید در جای خود مطرح گردد.  
                                    
 
 
 


 .اصفهانی، راغب؛ مفردات الفاظ القرآن، دمشق- بیروت، دارالقلم- دارالشامیة، 1412، اول، ج1، ص218.[1]
 . ابن‌منظور؛ لسان‌العرب، بیروت، دارالصادرف 1414، سوم، ج8، ص385.[2]
 . واقدی، محمدبن عمر؛ کتاب‌المغازی، مارسدن جونس، بیروت، أعلمی، 1409، الثالثة،ج3، ص1088. [3]
 .حج، 27.[4]
 . کلینی، محمدبن‌یعقوب؛ الکافی، تهران، دار الکتب‌الإسلامیة، 1365، ج4،ص245 وطوسی، محمدبن حسن؛ التبیان فی تفسیرالقرآن، احمد قیصر عاملی، بیروت، داراحیاءالتراث‌العربی،بی تا، ج7، ص309. [5]
 . طبری، محمدبن جریر؛ تاریخ‌ الأمم‌والملوک، محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، 1387، الثانیة، ج3، ص149 و الحمیری المعافری، عبدالملک‌بن هشام؛ السیرة‌النبویة،مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفة، بی تا،ج2،ص601.[6]
 . واقدی، محمدبن عمر؛ پیشین، ج3، ص1088.[7]
[8] . طبری، محمدبن جریر؛ پیشین، ج3، ص152.
[9] . واقدی، محمدبن عمر؛ پیشین، ج1، ص8.
 . الحمیری المعافری، عبدالملک‌بن هشام؛ پیشین، ج2، ص601.[10]
 . همان، و طبری، محمدبن جریر؛ پیشین، ج3، ص148. [11]
 . واقدی، محمدبن عمر؛ پیشین، ج3، ص1089 و بلاذری، احمدبن یحیی؛انساب‌الأشراف، محمد‌حمید الله، مصر، دارالمعارف، 1959، ج1، ص369. [12]
  واقدی، محمدبن عمر؛ پیشین، ج3، ص1089 و بلاذری، احمدبن یحیی؛ پیشین، ج1، ص368 .[13]
 . واقدی، محمدبن عمر؛ پیشین، ج3، ص1089. [14]
 . الحمیری المعافری، عبدالملک‌بن هشام؛ پیشین، ج2، ص602 وابن‌اثیر؛ الکامل‌فی‌التاریخ، بیروت، دارصادر- داربیروت، 1385، ج2
نظري هم بده
نويسنده: احسان | تاريخ: یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:حجه الوداع,حج,پیامبر, | موضوع: <-PostCategory-> |